هرگز عاشق نشو

میخوام همیشه کنارم باشی اما...

هرگز عاشق نشو

میخوام همیشه کنارم باشی اما...

ابی

تمام نقطه های سیاه خالکوبی سرنوشتم

آبی شدن

من یادم نیست آبی رنگ چی بود

آواز قناری همسایه؟ماهی درون حوض؟

شاید آبی، رنگ کودکیم بود کنار بازی ها

خنده های معصومانه

که هرگز تکرار نشدن

شاید هم برق نازک حلقه تقدیر بود گرد انگشتم

هرچی که بود

سالها اونقــــــــــــدر گذشت

که لابلای زخمام فراموش کنم

سیاه، همون آبی بود

یا  آبی، آبیِ  آبی؟

 

جسر

جسر

جسر

نفرین

کاش از اول می دونستم

واسه من موندنی نیستی
یادته موقع رفتن

از ته دل می گریستی
یادت تو پر از فریبه

واست از جونم گذشتم
حرمت و شکستی رفتی

هنوزم غریبه نیستی
کاش از اول می دونستم

که تو هم تنهام میذاری
تو بودی بود و نبودم

اما نه دوسم نداری
الهی که یه آب خوش

از تو گلوت پایین نره
الهی توی زندگیت

بیفته صد هزار گله
الهی چشمای سیات

وفا از هیچکس نبینه
نفرین و لعنتت کنن

لیاقت تو همینه
چشمای خیس و به راهت

بگو دوختم یا ندوختم
عمری تو زخم زبون هات

بگو سوختم یا نسوختم
دلتو پر از فریبه

واست از جونم گذشتم
الهی که یه آب خوش

از تو گلوت پایین نره
الهی توی زندگیت

بیفته صد هزار گله
الهی چشمای سیات

وفا از هیچکس نبینه
نفرین و لعنتت کنن

لیاقت تو همینه
الهی تنهات بذارن

الهی در به در بشی
الهی آتیش بگیری

بسوزی خاکستر بشی
می دونی فرقی نداره

واسم بودو نبود تو

پاییز

رفتی حالا به کی بگم

میخوام به بار ببینمت

سر بذارم رو شونه هات

دوست داشتم با گلای سرخ

می اومدم به دیدنت

نه اینکه با رخت سیاه

چشمای سرخ ببنمت

گل و پر پر میکنم سر مزارت

تا ابد بارونی چشمای یارت

رفتی افسوس گل من تو در دل خاک

از تو یادگاریه چشمای نمناک
پاییز غریب و بی رحم

اون همه برگ مگه کم بود

گل منو چرا چیدی

گل من دنیای من بود

گلم و ازم گرفتی

تک و تنها زیر بارون

حالا که نیستی کنارم

میذارم سر به بیابون

هنوزم بارون میباره

تو میای انگار کنارم

خودتم بهتر میدونی
پاییز غریب و بی رحم

اون همه برگ مگه کم بود

گل منو چرا چیدی

گل من دنیای من بود

برای مخاطبم

دل من یه قفله اما دست تو مثل کلیده

 یه سوال عاشقونه بگه هر کسی می دونه

 اونکه دادم دل و دستش چرا دل به من نمی ده ؟

چه قدر دعا کنم من خدا رو صدا کنم من

 دست من به آسمونه نیمه شب دم سپیده

 گفتم از عشق تومی خوام سر بذارم به بیابون

گفت تو عاقل تر از اینی این کارا از تو بعیده

التماس کردم که یک شب لااقل بیا تو خوابم

گفت که هذیون رو تموم کن انگاری تبت شدیده

گفتم آرزو دارم تو مال من بشی یه روزی

گفت تو این دنیای بی رحم کی به آرزوش رسیده

 اونی رو که دوست نداری دنبالت میاد تا آخر

اونی که دنبالشی تو چرا دائم ناپدیده

تو از اون روزی که رفتی دل من دیوونه تر شد

رنگ من که هیچی زیبا رنگ آسمون پریده

سرنوشت گریه نداره خودت این رو گفتی اما

تو دل من نمی دونم چرا باز یه کم امیده

تو من رو گذاشتی رفتی اما می خوام بنویسم

چه قدر واسم عزیزه اونکه از من دل بریده