هرگز عاشق نشو

میخوام همیشه کنارم باشی اما...

هرگز عاشق نشو

میخوام همیشه کنارم باشی اما...

و تویی در گمان من باران

وتوئی در گمان من باران


وتو را می سپارمت بر نوح


که توئی در خیال من آواز


تو مرا سوی خویش می خوانی


بنگرم تا که خویش در گرداب


و تو را …….


می نگارمت در شعر


که توئی در گمان من اعجاز


که توئی واژه ترنم ها


و توئی در نهان من پیدا


که وجودم تو را مهرست

وتو را پنهان ز من اکنون


که توئی


درشگفتن خویش


که منم


در تفحص راز


و تو را می نشانمت برعرش

 

که توئی در خیال من پرواز

 

تو مرا می ربائیم


از عمق


که به خاکم نهفته وجود


و توئی در گمان من باران


و تو بر سبزه های اندیشه


مثل شبنم نشسته بر گلها


و مرا


تو می شوی محصور


که حصارم توئی توئی آخر


مثل آتش زقله مغرور


و تو از وجود من پیدا


که غرور من تو را در خویش


چه کنم


گر تخیلم اینست


که تورا می برم به بهشت


گرچه دوزخم جایی است


وتورا می سپارمت به نوح


بنگرم تا خویش درگرداب


وتورا می نشانمت بر عرش


که مرا می رباییم از عمق

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد