...اسمان اینجا آبیست....
...من بین غریبه ها نیستم...
...همه آشنایند اما...
...هیچ آشنایی نیست!...
...می دانی...
...دلم بین این همه آشنایان غریبه پوسیده است...
...احساس حباب را حالا می فهمم...
...وقتی روی آب نگران ترکیدن است....