هرگز عاشق نشو

میخوام همیشه کنارم باشی اما...

هرگز عاشق نشو

میخوام همیشه کنارم باشی اما...

همش خرف دله

تو سردی

از سردی صدات دارم یخ میکنم

تو داری قلبم را با سرمای برف زمستون پر می کنی

میدونی با دلم چه کردی؟

اره خوب می دونی

وقتی گفتی دوستت دارم

وقتی گفتی عاشقت شدم

وقتی گفتی همیشه تو قلبمی

وقتی گفتی تویی تنها امیدم,تنها دلخوشیم

وقتی گفتی من همه زندگیتم

حتی یک لحظه هم فکر نکردی با خودت

وقتی بهم گفتی رو زمین فقط تورو میپرستم,

و تو اسمون  فقط خدا رو

به قلب تنهای من چی میگذره؟

با خودت نگفتی منم دل دارم

اونم دلی که تا حالا عشقی توش نبوده چی سرش میاد

بهت میگم چی شد؟

اره من عاشقت شدم

من عاشقت شدم

با ورودت تو خونه ی سرد و ماتم زده قلبم

جانی تازه گرفتم

حس کردم زنده شدم

با خودم گفتم باید به زندگیم ادامه بدم

اخه قلبم پر از عشق بود

عشقی که بهش اعتماد داشتم

باورش کردم

که همیشه واسم میمونه

اما...

نمیدونم تو ان حرفارو فراموش کردی

یا شایدم نمی خوای به یاد داشته باشی

من به عشقت دل خوش بودم

با همه جنگیدم که با تو باشم

ولی حالا چی نصیبم شده

جز سردی از نگات

هیچی ندارم

با خودم فکر میکنم یعنی میشه اون حرفا,فقط حرف بوده؟

یعنی میشه من واقعا واسش مهم نباشم؟

یعنی میشه من دیگه تو قلبش جایی نداشته باشم؟

اره میشه,خودش گفت که تو قلبش نیستم

خودش گفت فقط خدا تو قلبش نشسته نه هیچکس دیگه

من از این گله ندارم

اما پس چی شده نمیدونم

نمیدونم چرا اینقدر عصبی و زودرنج شدم

اصلا حال خودمو نمیفهم

حتی گاهی فکر میکنم

 این منم که لایق عشق بزرگت نیستم

عشق تو واسم زیادیه

دائم بهونه میگیرم واز دنیا شکایت میکنم

اما اخه

چرا به زبون نمیاره

چرا چیزی نمیگه

یا چرا اصلا به حرفایی که میزنم اهمیت نمیده

گاهی فکر میکنم قلبا دوسم داره

اما یه روز دیگه فکر میکنم داره منو تحمل میکنه

بعضی وقتا میگم کاش همون 8 سال پیش تو دریا غرق شده بودم

حداقل تا الان اینقدر اطرافیام رو اذیت نکرده بودم

خودم هم اذیت نمیشدم

خدایا تو از قلبم خبر داری میدونی چقدر دوسش دارم

میدونی حاضرم واسش بمیرم

خدایاااااااااااااااااااااااااااااااااا...