چشمها منتظر به پیچ جاده دلهرهای دل و پاکو ساده پنجره ی باز غروب پاییز نم نم بارون تو خیابون خیس یاده تو هر تنگ غروب تو قلب من میکوبه سهم من از با تو بودن غم تلخ غروبه غروب همیشه واسه من نشونی از تو بوده برام یه یادگاری جز اون چیزی نمونده تو ذهن کوچه های اشنایی پر شده از پاییز تن طلایی تو نیستی وجودمو گرفته شاخه ی خشک پیچک تنهایی یاده تو هر تنگ غروب تو قلب من میکوبه سهم من از با تو بودن غم تلخ غروبه غروب همیشه واسه من نشونی از تو بوده برام یه یادگاری جز اون چیزی نمونده جز اون چیزی نمونده
چشمها منتظر به پیچ جاده دلهرهای دل و پاکو ساده پنجره ی باز غروب پاییز نم نم بارون تو خیابون خیس یاده تو هر تنگ غروب تو قلب من میکوبه سهم من از با تو بودن غم تلخ غروبه غروب همیشه واسه من نشونی از تو بوده برام یه یادگاری جز اون چیزی نمونده تو ذهن کوچه های اشنایی پر شده از پاییز تن طلایی تو نیستی وجودمو گرفته شاخه ی خشک پیچک تنهایی یاده تو هر تنگ غروب تو قلب من میکوبه سهم من از با تو بودن غم تلخ غروبه غروب همیشه واسه من نشونی از تو بوده برام یه یادگاری جز اون چیزی نمونده جز اون چیزی نمونده